بسم الله الرحمن الرحیم- رابطه طینت واستطاعت- متاسفانه- بسیاری کسانیکه دست به تفسیر حدیث میزنند دارای علم ودرک دقیق ان نیستند وکتب های علمی برجسته ایکه دراین مورد وجود دارد مطالعه نمیکنند وتا بیانات انها درحد کفر است- که باعقل ووحی تضاد اشکار دارد- بسیاری فکر کردهاند که :" طینت :" جسم است درحالیکه ": روح :"است- وبی جهت یک مطلب عام را به خاص نسبت میدهند که هیچ ربطی ندارد به ان امر خاص ندارد- فلسفه های غلط که اشکارا با وحی متضاد است سعی میکنند که وحی راتغیر شکل دهند وتحریف کنند تا باان فلسفه غلط جور شود که به خیال انها نقاظ ضعف وحی را درست کنند یعنی کسی ازخواندن وحی دچار اشکال عقلانی نشود – بعنوان مثال بحث استطاعت راموردتوجه قرار میدهیم که فرد باید توانائی کاری را یابهتر بگوئیم تکلیف الهی را داشته باشد وگرنه مسئولیت انجام ازان فرد سلب میشود یک بحث کاملا عقلانی ودرست است به اصطلاح تکلیف مالا یطاق نمیشود یعنی انجام کاری که ازعهده وتوانائی انسان خارج است – امام صادق علیه السلام در جواب راوی که درباره استطاعت سئوال میکنند- میفرمایند- خدا مخلوقی را افرید وابزار استطاعت را درانها قرارداد( استعداد ها وتوانمندی ها) ولی کار را به ایشان واگذار نفرمود( تکالیف ها)- پس ایشان چون کاررا انجام دهند هنگام کار وهمراه کار استطاعت بران کار دارند- یعنی در زمان انجام تکالیف میبایست استطاعت ان کار را داشته باشند وخداوند منان هم این لطف راهم کرده است—امام علیه السلام اضافه میکند زیرا خداوند عزوجل مقتدر تر ازانستکه کسی درملک اوبا او رقابت کند- نکته بسیار حائز اهمیت این است که جمله دراین روایت محققا نیفتاده است این عظمت امام است که از روی علم غیب اندیشه راوی را میخواند ومیخواهد مافی الضمیر راوی که یا درست میفهود ویا اشتباه میفهمد تحریک کند که بیرون بزند این امر فقط مخصوصا پیامبران وائمه اطهار است- مرد بصری میگوید پس مردم مجبورند؟ بایدازفرد بصری باید سئوال کرد چه ربطی به جبر داشت؟ مردم تکالیف رانمیتوانند تشخیص دهند یک امر مسلم است پس خداوند منت گذاشت وتکالیف را مشخص کرد جبر شد؟ امام فرمودندکه اگر جبر بود معذور بودند یک ایراد ان است که اگر جبر بود تکالیف مشخص نمیشد دوم عقاب وپاداش نبود با فرد بصری سئوال میکند که پس به ایشان واگذار شده است- امام میفرماید نه- جمله اولیه امام علیه السلام راوی درک نکرد که کسی نمیتواند در ربوبیت با خداوند رقابت کند راوی پرسید پس درچه حال هستند- فرمود ( پیش از انکه خداوندجل وجلاله الشریف انها را بیافریند) کار وضع انان را میدانستند پس ابزار همان کاررا دروجودشان قرار داد وچون انجام( تکلیف) بخواهند دهند- مقارن عمل استطاعت دارند- بخوبی روشن است که دستورمطلق وکلی است- ولی بعضی ها درتفسیر این حدیث شریف میفرمایند که این حدیث مشکل طینت را برطرف میکند بحث ان گروه شریف این استکه چون خداوند میدانست که انها بهشتی میشوندویاجهنمی میشوند طیینت بهشتی یا جهنمی به فرد داده میشود بر جهنمی ها مهر شقاوت زده میشود وبر بهشتی ها مهر ملکوتی زده میشود البته براساس انچه دراینده عمل خواهند کرد ونمیدانند که ندانسته به دامن جبر غلطیدهاند ودنیا محال ازمایش وامتحان است پس اتمام حجت برانها توسط انبیا عظام کاری عبث استدرحالیکه هرکس وارد این دنیا میشود درمرحله صفر است واگر روح به سمت ملکوتی شدن حرکت کرد خداوند بعنوان پاداش افاضات ملکوتی که از سنخ افاضاتی به ائمه اطهار کرده اند درحد خاص که برای ائمه اطهار علیهم السلام وتهنیت باشد به وسعت مطلق داده شده است ولی چناچه به سمت شقاوت سیر کندخوداش روح سجینی را برای خوداش تدارک میبیند وعذاب های لهی برای متنبه شدن وبیدار شدن برای او میاید وتا دم مرگ میتواند باز گشت کند وگرنه توبه معنی نداشت